1 . مسطح 2 . نقشه
[صفت]

plano

/plˈano/
قابل مقایسه
[حالت مونث: plana] [جمع مونث: planas] [جمع مذکر: planos]

1 مسطح صاف، هموار

مترادف و متضاد liso
  • 1.El escritorio tiene una superficie plana que es perfecta para escribir.
    1. میز سطحی صاف دارد که برای نوشتن بسیار خوب است.
[اسم]

el plano

/plˈano/
قابل شمارش مذکر
[جمع: planos]

2 نقشه طرح

  • 1.Según el plano, el baño estará al lado de la cocina.
    1. طبق نقشه، حمام کنار آشپزخانه خواهد بود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان