خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسطح
2 . نقشه
[صفت]
plano
/plˈano/
قابل مقایسه
[حالت مونث: plana]
[جمع مونث: planas]
[جمع مذکر: planos]
1
مسطح
صاف، هموار
مترادف و متضاد
liso
1.El escritorio tiene una superficie plana que es perfecta para escribir.
1. میز سطحی صاف دارد که برای نوشتن بسیار خوب است.
[اسم]
el plano
/plˈano/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: planos]
2
نقشه
طرح
1.Según el plano, el baño estará al lado de la cocina.
1. طبق نقشه، حمام کنار آشپزخانه خواهد بود.
کلمات نزدیک
empinado
bajo
alto
recto
curvo
poco profundo
profundo
ancho
estrecho
enorme
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان