خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میدان
[اسم]
la plaza
/plˈaθa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: plazas]
1
میدان
1.Su apartamento está justo al lado de la plaza del pueblo.
1. آپارتمان آنها درست کنار میدان شهر قرار دارد.
کلمات نزدیک
zona peatonal
tienda de segunda mano
tienda de animales
librería
frutería
carrito de compras
código de barras
ganga
cesta de compra
garantía
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان