خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توانستن
2 . ممکن بودن
3 . قدرت
[فعل]
poder
/poðˈɛɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: pude]
[حال: puedo]
[گذشته: pude]
[گذشته کامل: podido]
صرف فعل
1
توانستن
1.Mi novia puede bailar salsa.
1. دوستدخترم میتواند سالسا برقصد.
2
ممکن بودن
امکان داشتن
1.¿Puedo usar el baño?
1. ممکن است از دستشویی استفاده کنم؟
[اسم]
el poder
/poðˈɛɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: poderes]
3
قدرت
1.El poder del presidente incluye vetar cualquier legislación pasada por el Congreso.
1. قدرت رئیسجمهور شامل وتوی قوانینی است که کنگره تصویب کردهاست.
کلمات نزدیک
buscar
cosa
estos
así
entonces
persona
de pie
propio
página
respuesta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان