1 . توانستن 2 . ممکن بودن 3 . قدرت
[فعل]

poder

/poðˈɛɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: pude] [حال: puedo] [گذشته: pude] [گذشته کامل: podido]

1 توانستن

  • 1.Mi novia puede bailar salsa.
    1. دوست‌دخترم می‌تواند سالسا برقصد.

2 ممکن بودن امکان داشتن

  • 1.¿Puedo usar el baño?
    1. ممکن است از دستشویی استفاده کنم؟
[اسم]

el poder

/poðˈɛɾ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: poderes]

3 قدرت

  • 1.El poder del presidente incluye vetar cualquier legislación pasada por el Congreso.
    1. قدرت رئیس‌جمهور شامل وتوی قوانینی است که کنگره تصویب کرده‌است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان