خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستبند
[اسم]
la pulsera
/pulsˈɛɾa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: pulseras]
1
دستبند
1.Gabriela está usando la pulsera que le di para nuestro aniversario el año pasado.
1. "گابریلا" دستبندی انداخته که سال گذشته برای سالگرد ازدواجمان به او دادم.
کلمات نزدیک
broche
gorra
pajarita
corbata
gorro de lana
maletín
lente de contacto
tapón para los oídos
tatuaje
babero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان