خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رالی (اتومبیلرانی)
[اسم]
el rally
/rˈaʎi/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
رالی (اتومبیلرانی)
1.Lee restauró un antiguo Cadillac para el rally.
1. "لی" یک کادیلاک قدیمی را برای (مسابقه) رالی تعمیر کرد.
کلمات نزدیک
carrera de coches
piragüismo
salto de gran altura
rafting
esquí acuático
carrera de motos
motocross
fórmula 1
moto de agua
senderismo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان