خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرعت
[اسم]
la rapidez
/rˌapiðˈeθ/
غیرقابل شمارش
مونث
1
سرعت
1.Construyeron el edificio con gran rapidez.
1. آنها با سرعت زیادی ساختمان را ساختند.
کلمات نزدیک
tripulación
tarjeta de embarque
seguridad
revisor
retraso
darse miedo
consumir
madrugar
darse prisa
asiento de pasillo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان