خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خواباندهشده در تخممرغ و آرد سوخاری
[صفت]
rebozado
/rˌeβoθˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: rebozada]
[جمع مونث: rebozadas]
[جمع مذکر: rebozados]
1
خواباندهشده در تخممرغ و آرد سوخاری
1.La pechuga de pollo rebozada ya está lista para cocinarla frita o en el horno.
1. سینهمرغ خواباندهشده در تخممرغ و آرد سوخاری دیگر آماده است که آن را سرخ کنی یا آن را در فر بگذاری.
کلمات نزدیک
proteína
plato preparado
pedir
pechuga de pollo
pan integral
rehogar
rehogado
fatal
sabor
salchichón
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان