خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازتاب
[اسم]
el reflejo
/reflˈexo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: reflejos]
1
بازتاب
انعکاس
1.La crisis actual es un reflejo de las políticas económicas fallidas.
1. بحران کنونی بازتاب سیاستهای شکستخورده اقتصادی است.
کلمات نزدیک
circundante
interior
intuitivo
reacción
intelectual
reflejar
emotivo
simbólico
subjetivo
primacía
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان