خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهم
[صفت]
relevante
/rˌeleβˈante/
قابل مقایسه
[حالت مونث: relevante]
[جمع مونث: relevantes]
[جمع مذکر: relevantes]
1
مهم
برجسته
1.El álbum más relevante del grupo fue el primero que sacaron.
1. برجستهترین آلبوم گروه اولین آلبومی بود که بیرون دادند.
کلمات نزدیک
rascar
plenitud
pellizcar
ornamental
nutrición
requerir
residencia
roncar
solicitar
teñirse el pelo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان