خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجارهبها
2 . بازده
[اسم]
la renta
/rˈɛnta/
قابل شمارش
مونث
[جمع: rentas]
1
اجارهبها
1.¡Oh no! ¡Mi casero ha subido la renta de mi apartamento en un 20%!
1. وای نه! صاحبخانهام اجارهبهایم را بیست درصد افزایش داده!
2
بازده
سود
1.Las inversiones que hice en la bolsa de valores me están dando muy buenas rentas.
1. سرمایهگذاریهایی که در بازار بورس انجام دادند، سود خوبی به من میدهند.
کلمات نزدیک
deudor
inmueble
arrendamiento
habitar
importe
gestión
protección
posesión
alternativa
adquirir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان