خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مراسم
[اسم]
el rito
/rˈito/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: ritos]
1
مراسم
تشریفات
1.Como su novia es de la India, van a casarse por el rito Hindú.
1. از آنجایی که نامزد او اهل هند است، آنها مطابق تشریفات هندو ازدواج خواهند کرد.
کلمات نزدیک
reciente
progenitor
pleno
lazos familiares
gracias a
solicitante
tardar
actitud
actualmente
adjunto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان