خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرخک
[اسم]
el sarampión
/sˌaɾampjˈɔn/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
سرخک
1.Creo que Pedro tiene sarampión; le han salido manchas rojas y tiene mucha fiebre.
1. فکر کنم "پدرو" سرخک گرفته؛ تمام بدنش دانههای قرمز زده و تب بالایی دارد.
کلمات نزدیک
epilepsia
diabetes
derrame cerebral
cáncer
náusea
paperas
migraña
tos
fiebre
dolor de cabeza
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان