خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حامی
[صفت]
solidario
/sˌoliðˈaɾjo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: solidaria]
[جمع مونث: solidarias]
[جمع مذکر: solidarios]
1
حامی
مشوق، پشتیبان
1.Mi pareja ha sido muy solidaria conmigo en estos tiempos difíciles.
1. در این دوران سخت شریک زندگیم همیشه پشتیبان من بودهاست.
کلمات نزدیک
educado
mal educado
callado
hablar mal
cotilla
cordial
superioridad
complejo de superioridad
ambicioso
cobarde
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان