خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیردریایی
[اسم]
el submarino
/sˌubmaɾˈino/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: submarinos]
1
زیردریایی
1.El submarino detectó al enemigo con su sonar y disparó un misil.
1. زیردریایی با سونارش دشمن را شناسایی و یک موشک پرتاب کرد.
کلمات نزدیک
velero
sala de máquinas
puente
bote salvavidas
cubierta
portaaviones
crucero
barco de pesca
muelle
faro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان