خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیرنویس
2 . عنوان فرعی
[اسم]
el subtítulo
/subtˈitulo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: subtítulos]
1
زیرنویس
1.No entendí la película porque era en japonés y no tenía subtítulos en español.
1. من فیلم را نفهمیدم، زیرا به زبان ژاپنی بود و زیرنویس اسپانیایی نداشت.
2
عنوان فرعی
سوتیتر
1.Me parece que el libro se beneficiaría de un subtítulo para apetecer a más lectores.
1. فکر میکنم که کتاب به یک عنوان فرعی نیاز دارد تا مخاطبین بیشتری را جذب کند.
کلمات نزدیک
sala de cine
proyectar
película subtitulada
película romántica
película policíaca
vídeo
arrogante
conservador
extrovertido
impaciente
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان