Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . محافظهکار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
conservador
/kˌɔnsɛɾβaðˈɔɾ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: conservadora]
[جمع مونث: conservadoras]
[جمع مذکر: conservadores]
1
محافظهکار
1.Mi abuelo es un hombre conservador a quien le gustan las viejas costumbres.
1. پدربزرگ من یک مرد محافظهکار است که سنتهای قدیمی را دوست دارد.
کلمات نزدیک
arrogante
vídeo
subtítulo
sala de cine
proyectar
extrovertido
impaciente
inseguro
intranquilo
introvertido
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان