خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موجسواری
[اسم]
el surf
/sˈuɾf/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
موجسواری
1.Mi pasión es el surf, por eso veraneo siempre en Tarifa.
1. من علاقه شدیدی به موجسواری دارم؛ برای همین تمام تابستانم را در "تاریفا" میگذرانم.
کلمات نزدیک
clavadismo
waterpolo
natación
fútbol americano
fútbol australiano
remo
natación sincronizada
buceo
windsurf
navegación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان