خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارت پرواز
[اسم]
la tarjeta de embarque
/taɾxˈeta ðe embˈaɾke/
قابل شمارش
مونث
[جمع: tarjetas de embarque]
1
کارت پرواز
1.La azafata me indicó que el número de mi asiento figuraba en la tarjeta de embarque.
1. مهماندار به من نشان داد که شماره صندلی من روی کارت پروازم نوشته شده بود.
کلمات نزدیک
seguridad
revisor
retraso
recoger el equipaje
embarque
tripulación
rapidez
darse miedo
consumir
madrugar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان