خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فناوری
[اسم]
la tecnología
/tˌeknoloxˈia/
قابل شمارش
مونث
[جمع: tecnologías]
1
فناوری
تکنولوژی
1.La gente no tiene fe en las nuevas tecnologías.
1. مردم هیچ ایمانی به فناوری جدید ندارند.
کلمات نزدیک
soportable
sendero
ropa de safari
representante
recientemente
todavía no
agotador
argumentar
asociación
barranco
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان