خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معبد
[اسم]
el templo
/tˈemplo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: templos]
1
معبد
1.Todos los monjes están rezando en el templo.
1. تمام راهبها در معبد در حال عبادت هستند.
کلمات نزدیک
mezquita
iglesia
almacén
ayuntamiento
oficina de correos
sinagoga
embajada
catedral
ruina
castillo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان