خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آویزان کردن
2 . عادت داشتن
[فعل]
tender
/tɛndˈɛɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: tendí]
[حال: tiendo]
[گذشته: tendí]
[گذشته کامل: tendido]
صرف فعل
1
آویزان کردن
پهن کردن لباس (برای خشک شدن)
1.Si tiendes la ropa en el tendedero, estará seca por la mañana.
1. اگر لباس را روی بند پهن کنی، تا فردا خشک خواهد شد.
2
عادت داشتن
1.Tendemos a comprar productos orgánicos por razones de salud.
1. به دلیل (مسائل) سلامتی، عادت داریم که محصولات ارگانیک بخریم.
کلمات نزدیک
sorteo
ser un gallina
reparto
rendimiento
rellenar
trapo
acceder
adelgazar
aspiración
aspirar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان