خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قلمرو
[اسم]
el territorio
/tˌɛritˈɔɾjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: territorios]
1
قلمرو
سرزمین
1.A los gatos les gusta proteger su territorio.
1. گربهها دوست دارند از قلمروشان محافظت کنند.
کلمات نزدیک
distrito
región
colonia
estado
suburbio
provincia
país
capital
metrópoli
distrito financiero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان