خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قیچی
[اسم]
las tijeras
/tixˈɛɾas/
قابل شمارش
جمع مونث
1
قیچی
1.Pásame unas tijeras para cortar la etiqueta de mi blusa, por favor.
1. لطفاً یک قیچی به من بده تا برچسب لباسم را بکنم.
کلمات نزدیک
goma de borrar
lápiz
pluma
geometría
política
regla
perforadora
clip de papel
bolígrafo
pegamento
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان