خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حوله
[اسم]
la toalla
/toˈaʎa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: toallas]
1
حوله
1.Al salir de la ducha, no quedaba ni una toalla para secarme.
1. وقتی که دوش گرفتم، هیچ حولهای نبود که خودم را با آن خشک کنم.
کلمات نزدیک
lavabo
papel higiénico
balde
báscula
espejo
azulejo
cepillo de baño
jabón
toalla de baño
bañera
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان