خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انباری
[اسم]
el trastero
/tɾastˈɛɾɔ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: trasteros]
1
انباری
1.Acumulamos muchos objetos inservibles en el trastero.
1. ما وسایل بیمصرف زیادی را در انباری جمع کردیم.
کلمات نزدیک
recibidor
porche
exterior
dúplex
compartir
luminoso
inconveniente
cabina de teléfono
cabina telefónica
comunicar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان