خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوبت
[اسم]
el turno
/tˈuɾno/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: turnos]
1
نوبت
1.Ten paciencia y espera tu turno en el columpio.
1. صبور باش و صبر کن تا برای تاببازی نوبتت بشود.
کلمات نزدیک
cubilete
dados
baraja
barajar
hacer trampa
partida
jugada
apostar
acierto
dar en la diana
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان