1 . یک بار
[قید]

una vez

/ˈuna βˈeθ/
غیرقابل مقایسه

1 یک بار یک دفعه

  • 1.Conozco a María porque coincidimos una vez en una fiesta.
    1. من "ماریا" را می‌شناسم، زیرا یک بار همدیگر را در یک مهمانی دیدیم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان