[فعل]

pagar

/paɣˈaɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: pagué] [حال: pago] [گذشته: pagué] [گذشته کامل: pagado,pago]

1 پرداخت کردن حساب کردن، پول دادن

  • 1.Él está pagando la cuenta.
    1. او دارد صورت‌حساب را پرداخت می‌کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان