[فعل]

oír

/oˈiɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: oí] [حال: oigo] [گذشته: oí] [گذشته کامل: oído]

1 شنیدن

  • 1.Las paredes son tan finas que oigo a los vecinos hablar.
    1. دیوارها آن‌قدر باریک هستند که صدای حرف‌زدن همسایه‌ها را می‌شنوم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان