[فعل]

saber

/saβˈɛɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: supe] [حال: sé] [گذشته: supe] [گذشته کامل: sabido]

1 دانستن

  • 1.Yo sé que la capital de la República Dominicana es Santo Domingo.
    1. من می‌دانم که پایتخت کشور جمهوری دومینیکن، سانتو دومینگو است.

2 مزه داشتن مزه دادن

  • 1.Este caramelo sabe a miel.
    1. این آب‌نبات مزه عسل می‌دهد.
[اسم]

el saber

/saβˈɛɾ/
غیرقابل شمارش مذکر

3 دانش

  • 1.El saber popular se basa en creencias.
    1. دانش عامه بر پایه عقاید استوار است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان