خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پنجره
[اسم]
la ventana
/bɛntˈana/
قابل شمارش
مونث
[جمع: ventanas]
1
پنجره
1.Abrió la ventana para ventilar la habitación.
1. او پنجره را باز کرد تا هوای اتاق عوض شود.
کلمات نزدیک
puerta
soleado
lluvioso
brumoso
nublado
pared
techo
ascensor
escalera
inodoro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان