خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هویج
2 . احمق
[اسم]
la zanahoria
/θˌanaˈɔɾja/
قابل شمارش
مونث
[جمع: zanahorias]
1
هویج
1.Se dice que comer zanahorias es bueno para la visión.
1. گفته میشود که خوردن هویج برای دید خوب است.
2
احمق
(el zanahoria)
1.Si todavía la quieres después de lo que hizo, eres un zanahoria.
1. اگر بعد از کاری که او انجام داد، باز هم او را دوست داری، احمق هستی.
کلمات نزدیک
rábano
calabacín
pimiento
coliflor
alcachofa
batata
berenjena
jengibre
cebolleta
puerro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان