1 . سس خردل 2 . خردلی
[اسم]

la mostaza

/mɔstˈaθa/
غیرقابل شمارش مونث

1 سس خردل

  • 1.No puedo comer una hamburguesa sin catsup y mostaza.
    1. من نمی‌توانم بدون سس کچاپ و سس خردل همبرگر بخورم.
[صفت]

mostaza

/mɔstˈaθa/
قابل مقایسه
[حالت مونث: mostaza] [جمع مونث: mostazas] [جمع مذکر: mostazas]

2 خردلی

  • 1.Llevaba una falda color mostaza.
    1. او یک دامن خردلی پوشیده بود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان