خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجذوب کردن
[فعل]
éblouir
/ebluiʀ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: ébloui]
[حالت وصفی: éblouissant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مجذوب کردن
مات و مبهوت کردن
1.Elle a été éblouie par son apparence charmeuse.
1. او توسط ظاهر جذابش مجذوب شده است.
2.Les prouesses de l'athlète ont ébloui les spectateurs.
2. قابلیتهای ورزشکار، تماشاگران را مات و مبهوت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
éberluer
ébaucher
ébauche
ébattre
ébahir
éblouissant
éblouissement
éborgner
éboueur
ébouillanter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان