خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیزاری
[اسم]
l'écœurement
/ekœʀmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
بیزاری
انزجار، نفرت
1.Je voudrais exprimer ici mon écœurement profond.
1. من میخواستم اینجا بیزاری عمیقم [شدیدم] را عنوان کنم.
2.Tu le dis avec écœurement.
2. تو این را با انزجار میگویی.
تصاویر
کلمات نزدیک
écœurant
écuyer
écusson
écurie
écureuil
écœurer
écœuré
éden
édenté
édicter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان