خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جلوی (ماه یا خورشید را) گرفتن
2 . جیم زدن
3 . کنار زدن (کسی)
[فعل]
éclipser
/eklipsˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: éclipsé]
[حالت وصفی: éclipsant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
جلوی (ماه یا خورشید را) گرفتن
1.La Lune éclipse parfois le Soleil.
1. گاهی ماه جلوی خورشید را میگیرد.
2
جیم زدن
از زیر (چیزی) دررفتن
(s'éclipser)
1.Je me suis éclipsé avant la fin de la cérémonie.
1. قبل از انتهای مراسم جیم زدم.
3
کنار زدن (کسی)
بهتر بودن، درخشیدن
1.Éclipser ses rivaux
1. رقبای خود را کنار زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
éclipse
éclectisme
éclectique
éclaté
éclater de rire
éclopé
éclore
éclusage
écluse
éco-citoyen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان