خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صرفهجویی کردن
[فعل]
économiser
/ekɔnɔmize/
فعل گذرا
[گذشته کامل: économisé]
[حالت وصفی: économisant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
صرفهجویی کردن
پسانداز کردن
1.Il économise pour acheter une maison.
1. او پسانداز می کند تا خانه ای بخرد.
2.Nous devrions éteindre la caméra pour économiser la batterie.
2. باید دوربین را خاموش می کردیم تا در باتری صرفهجویی کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
économique
économie d’énergie
économie de partage
économie
économe
économiseur d'écran
économiste
écoper
écoproduit
écoquartier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان