خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوتاه کردن
[فعل]
écourter
/ekuʀte/
فعل گذرا
[گذشته کامل: écourté]
[حالت وصفی: écourtant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
کوتاه کردن
از مدت زمان چیزی کاستن
1.Elle a été obligée d'écourter son séjour.
1. او مجبور شد از مدت زمان اقامتش بکاهد.
2.Il a écourté son discours.
2. او نطقش را کوتاه کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
écouler
écoulement
écotourisme
écot
écosystème
écoute
écouter
écouter aux portes
écouteur
écoutille
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان