خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (مربوط به) مصر
2 . زبان مصری
3 . مصری
[صفت]
égyptien
/eʒipsjɛ̃/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: égyptienne]
[مذکر قبل از حرف صدادار: égyptien]
[جمع مونث: égyptiennes]
[جمع مذکر: égyptiens]
1
(مربوط به) مصر
مصری
1.Le patrimoine culturel égyptien est d'une richesse remarquable.
1. میراث فرهنگی مصر ثروتی قابلملاحظه است.
[اسم]
l'égyptien
/eʒipsjɛ̃/
قابل شمارش
مذکر
2
زبان مصری
3
مصری
اهل مصر
(l'Égyptien)
1.Ma sœur a épousé un Égyptien.
1. خواهرم با یک (فرد) مصری ازدواج کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
égypte
égrener
égratignure
égratigner
égoïste
égérie
éhonté
éire
éjectable
éjecter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان