خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ارتقا
[اسم]
l'élévation
/elevasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
ارتقا
ترفیع
1.L'élévation du niveau de vie.
1. ارتقا سطح زندگی.
2.Son élévation au grade de colonel fut très rapide.
2. ترفیعش به درجه سرهنگ (ارتش) شدن بسیار سریع بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
élévateur
éléphanteau
éléphant
élémentaire
élément
émacier
émacié
émail
émaillé
émanation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان