خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوری
[اسم]
l'éloignement
/elwaɲmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
دوری
فاصله
1.L'éloignement de cette région a freiné son développement.
1. دوری از این منطقه پیشرفتش را متوقف کرد.
2.L'éloignement leur a été profitable.
2. فاصله برای آنها سودمند بوده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
élogieux
éloge
élodie
élocution
élixir
éloigner
éloigné
élongation
éloquence
éloquent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان