خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به شگفت آوردن
2 . شگفتزده شدن
[فعل]
émerveiller
/emɛʀveje/
فعل گذرا
[گذشته کامل: émerveillé]
[حالت وصفی: émerveillant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
به شگفت آوردن
حیرتزده کردن، به تحسین واداشتن
1.Ce spectacle m'a émerveillé.
1. این نمایش مرا حیرتزده کرد.
2
شگفتزده شدن
حیرتزده شدن
(s'émerveiller)
1.Il s'émerveille des choses les plus simples.
1. او از سادهترین چیزها شگفتزده میشود.
2.Ils s'émerveillent de découvrir ce pays.
2. آنها از کاوش کردن این کشور حیرتزده میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
émeri
émerger
émergent
émergence
émeraude
émetteur
émettre
émeute
émietter
émigrant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان