خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پخش کردن (از رادیو، تلویزیون)
2 . پخش کردن
3 . صادر کردن
4 . مطرح کردن
[فعل]
émettre
/emɛtʀ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: émis]
[حالت وصفی: émettant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پخش کردن (از رادیو، تلویزیون)
1.Cette chaîne émet surtout des émissions enfantines.
1. این شبکه خصوصا برنامههای کودکان پخش میکند.
2.La station radio émet sur une nouvelle longueur d'ondes.
2. ایستگاه رادیویی در یک طول موج جدید (برنامه) پخش میکند.
2
پخش کردن
پراکندن
1.Cette voiture doit émettre moins de CO2.
1. این ماشین باید دی اکسید کربن کمتری (در هوا) پخش کند.
3
صادر کردن
1.émettre une chèque
1. چکی صادر کردن
4
مطرح کردن
1.émettre son avis
1. نظر خود را مطرح کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
émetteur
émerveiller
émeri
émerger
émergent
émeute
émietter
émigrant
émigration
émigrer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان