خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پسانداز کردن
2 . صرفهجویی کردن
3 . فروگذار کردن
4 . از خون (کسی) گذشتن
5 . مراعات (کسی را) کردن
6 . خود را خلاص کردن
[فعل]
épargner
/epaʀɲe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: épargné]
[حالت وصفی: épargnant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پسانداز کردن
1.Épargner une somme d'argent.
1. پسانداز کردن مبلغی پول.
2.Marie a du mal à épargner.
2. "ماری" در پسانداز کردن مشکل دارد.
2
صرفهجویی کردن
1.Épargner le sucre
1. در (مصرف) شکر صرفه جویی کردن
3
فروگذار کردن
کوتاهی کردن
1.Je n'épargnerai rien pour vous donner satisfaction.
1. برای راضی کردن شما از چیزی کوتاهی نمیکنم.
4
از خون (کسی) گذشتن
زنده گذاشتن
1.Épargner des captifs
1. از خون اسیران گذشتن
2.Épargner son adversaire
2. از خون دشمن خود گذشتن
5
مراعات (کسی را) کردن
رعایت حال (کسی را) کردن
1.Épargner une vieille
1. رعایت حال پیرزنی را کردن
6
خود را خلاص کردن
خود را راحت کردن
(s'épargner)
1.Épargnez-vous cette peine.
1. خودتان را از این درد خلاص کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
épargne
épargnant
épanouissement
épanouissant
épanouir
éparpiller
épars
épatant
épate
épater
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان