1 . واضح
[صفت]

évident

/evidɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: évidente] [جمع مونث: évidentes] [جمع مذکر: évidents]

1 واضح بدیهی، معلوم

  • 1.Il est évident qu'il faut réagir.
    1. بدیهی است که باید واکنش نشان داد.
  • 2.Il est un menteur. C'est très évident.
    2. او یک دروغگوست. این بسیار واضح است.
  • 3.Il n'est pas évident qu'elle viendra.
    3. معلوم نیست که او خواهد آمد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان