خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پناهگاه
[اسم]
l'abri
/abʀi/
قابل شمارش
مذکر
1
پناهگاه
سرپناه
1.C'était un abri fait de branches.
1. پناهگاه ساخته شده از شاخ و برگ (درختان) بود.
2.Nous avions dû trouver un abri car il pleuvait.
2. باید یک سرپناه پیدا میکردیم زیرا باران میبارید.
تصاویر
کلمات نزدیک
abreuvoir
abreuver
abrasif
abracadabrant
aboyer
abribus
abricot
abricotier
abriter
abrogation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان