خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خودداری کردن
2 . صرفنظر کردن
3 . در رایگیری شرکت نکردن
[فعل]
s'abstenir
/apstəniʀ/
فعل بازتابی
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
خودداری کردن
امتناع کردن
2
صرفنظر کردن
چشم پوشیدن
3
در رایگیری شرکت نکردن
رای ندادن
1.De nombreux électeurs se sont abstenus.
1. تعداد زیادی از رایدهندگان در رایگیری شرکت نکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
absorption
absorber
absorbant
absolutisme
absolution
abstention
abstinence
abstraction
abstrait
absurde
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان