خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پذیرفتن
[فعل]
accepter
/aksɛpte/
فعل گذرا
[گذشته کامل: accepté]
[حالت وصفی: acceptant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پذیرفتن
قبول کردن
مترادف و متضاد
refuser
accepter quelque chose
چیزی را پذیرفتن
1. J'ai envie d'accepter votre offre.
1. مایلم پیشنهاد شما را بپذیرم.
2. Votre entreprise refuse d'accepter nos conditions.
2. شرکت شما از پذیرفتن شرایط ما خودداری می کند.
Veuillez accepter nos remerciements.
تشکرات ما را پذیرا باشید.
accepter de faire quelque chose
انجام کاری را پذیرفتن
J'ai accepté d'habiter en montagne.
پذیرفتم که در کوهستان زندگی کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
acceptation
acceptable
accentuer
accentuation
accent
acceptez-vous l'espèce ?
acceptez-vous le paiement par carte ?
acceptez-vous les cartes de crédit ?
acceptez-vous les chèques ?
acception
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان