خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با کسی صحبت کردن
2 . فرستادن
3 . مراجعه کردن
[فعل]
s'adresser
/adʀese/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: adressé]
[حالت وصفی: adressant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
با کسی صحبت کردن
کسی را مخاطب قرار دادن
1.Cet homme ne peut pas s'adresser au tribunal.
1. این مرد نمیتواند با دادگاه صحبت کند.
2.Les enfants n'ont pas le droit de s'adresser au conseil.
2. بچهها حق ندارند با شورا صحبت کنند.
2
فرستادن
ارسال کردن
(adresser)
1.Elle a adressé la lettre à son fils.
1. او نامه را به پسرش فرستاده است.
2.J'ai adressé un courrier à mon propriétaire pour lui dire que je quittais l'appartement.
2. من یک نامه به صاحبخانهام ارسال کردم تا به او بگویم که آپارتمان را ترک کردهام.
3
مراجعه کردن
رفتن (نزد)
1.Adressez-vous à ma secrétaire, elle vous renseignera.
1. به منشی من مراجه کنید، او شما را راهنمایی خواهد کرد.
2.Je me suis adressé aux autorités locales pour obtenir un permis de pêche.
2. برای گرفتن مجوز ماهیگیری، به مقامات محلی مراجعه کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
adresse électronique
adresse mail
adresse
adoucissant
adoucir
adrien
adroit
adrénaline
adsl
adulation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان