خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آژیر (خطر)
[اسم]
l'alarme
/alaʀm/
قابل شمارش
مونث
1
آژیر (خطر)
هشدار، (زنگ) اخطار
1.L'alarme incendie sonna pendant toute le durée de l'exercice.
1. آژیر حریق در تمام مدت تمرین به صدا درآمد.
2.Une vitesse excessive déclenche une alarme dans ma voiture.
2. سرعت بیش از اندازه (زنگ) اخطار را در ماشینم به صدا درمیآورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
alarmant
alangui
alambiqué
alambic
alaise
alarmer
albanais
albanie
albatros
albert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان